به گزارش پایگاه خبری آهننیوز، سهراب حسینی، کارشناس و فعال معدنی گفت: معادن و محدودههایی که در مزایده عرضه میشوند، در گذشته سرمایهگذاری داشته که عملیات اکتشاف و استخراج را تا جایی پیش بردهاند و هیچ کس دوست ندارد زحمتی که برای به ثمر رساندن یک معدن متحمل شده از دست برود یا بلااستفاده باقی بماند؛ بنابراین باید از خودمان بپرسیم آیا این معادن درگیر مشکلاتی بودهاند و چرا دچار رکود شدهاند؛ زمانی گفته میشد چون معادن بهدست دلالها افتاده، مورد بهرهبرداری قرار نمیگیرند، اما از وقتی که شرط برخورداری از صلاحیت فنی و مالی مطرح شده، کمتر کسی توانایی آن را دارد که محدودهای ثبت و آن را بهاصطلاح حبس کند تا روزی آن را به بهرهبردار دیگری واگذار کند. بااین حال همه را نمیتوان به یک چوب راند و گفت همه میخواستند معدن را حبس کنند یا در پی سفتهبازی بودهاند.
چندی پیش طرحی برای بررسی علت تعطیلی و رکود معادن کوچکمقیاس به اجرا در آمد تا راهکارهایی برای حل این چالش به دست آید. نتیجه این بود که برخی از محدودهها فاقد ماده معدنی اعلام شده یا در اکتشاف دقت کافی نشده و معدن زیانده شده بود؛ بنابراین سوال این است که چرا معدنی که گرفتار چالشهای فراوان بوده دوباره به مزایده گذاشته میشود؟ چرا بررسیهای دقیقی صورت نمیگیرد. چرا اطلاعات ارائهشده ناقص است؟ ما در بسیاری از این مزایدهها شرکت کردیم اما هیچ اطلاعاتی درباره آنها وجود نداشت.
از سوی دیگر بین فراخوان و زمان برگزاری مزایده یک فاصله زمانی کوتاه در نظر گرفته شده است. در این زمان کوتاه چطور میتوان فهمید این محدوده ظرفیت دارد یا خیر؟
پروانههای بیقرار
پروانههای اکتشافی که در کشور صادر میشود بیش از یک سال و نیم اعتبار ندارد و در نهایت ۲ دفعه تمدید میشود، در حالی که اگر شرایط آبوهوایی کشور و زمانی که به ناچار کار تعطیل میشود و مشکلات ناشی از معارضان محلی یا دولتی را در نظر بگیریم، باید گفت بهندرت میتوان نمونهای پیدا کرد که در این مدت کار اکتشافیاش به نتیجه برسد.
ابطال پروانهها بهویژه در یک سال گذشته بهشکل ضربتی و بدون بررسی قبلی در حال انجام است. بهعنوان مثال فردی در منطقه سردسیر قرار دارد و در مرحله حفاری مغزهگیری است و نمیتواند بیش از ۵ یا ۶ ماه در سال کار کند و بعد از ۲ بار تمدید تمدید، پروانه او باطل و به مزایده گذاشته میشود.
در حال حاضر نگاهی خشک و دستوری به پروانه و امتیازی که فرد دریافت و در آن سرمایهگذاری میکند، وجود دارد و این موضوع در نظر گرفته نمیشود که سرمایهگذار باید امنیت داشته باشد تا تمایل به ادامه کار در او ایجاد شود. اکنون امنیت سرمایهگذاری در بخش معدن بهشدت متزلزل شده است.
گردونه شانس
مزایدههایی که بهشکل یادشده برگزار میشود، شبیه قرعهکشی است و هر متقاضی بسته به امتیازاتی که دارد پا به میدان میگذارد. سرمایهگذاران قوی با امتیاز بیشتر و سرمایهگذاران ضعیف با امتیاز کمتر وارد گود میشوند و شانس خود را امتحان میکنند. بهعبارت دیگر در استراتژی افراد معمولا دو رویکرد مشاهده میشود؛ یک رویکرد نقشه راه است و دیگری پرسهزنی یا فرصت جویی.
رویکرد اول (نقشه راه) مربوط به سرمایهگذارانی است که میخواهند با کمترین احتمال ریسک عمل کنند؛ بنابراین وقتی زمان کوتاهی در اختیار دارند با توسل به اطلاعات و منابع اطلاعاتی خود به موضوع ورود پیدا میکنند، اما کسانی که رویکرد و نگاهشان فرصتجویانه است، با اتکا به شانس خود وارد میدان میشوند.
به گمان من باتوجه به جمعیت کشور استقبال خوبی از این مزایدهها خواهد شد. بهنظر میرسد استقبال از معادن شن و ماسه و آهک و امثال آن کمتر باشد، اما نسبت به معادن فلزی، سنگ ساختمانی، خاکهای صنعتی و زغال سنگ رغبت بیشتری وجود دارد و درصد مشارکت بالاتر میرود. البته میزان این مشارکت مهم نیست؛ کیفیت مهم است؛ اینکه چه کسی با چه ظرفیتی وارد شود مهم است.
تامین زیرساخت
در زمینه زیرساخت چند بعد را باید موردبررسی قرار داد که یکی از آنها بعد فنی و مهندسی است. در این زمینه خوشبختانه آنقدر نیروی نخبه و توانمند داریم که میتوانند در برنامههای اکتشافی شرکتها حضور داشته باشند و کار اکتشافی را برعهده بگیرند. باوجود مهاجرت و کمبود نیروی کار، در بدنه مهندسی آنقدر افراد خبره و نخبه وجود دارند که میتوانند تیمهای اکتشافی را مدیریت کنند. از نظر ناوگان اکتشافی مثل دستگاه حفاری، ترانشهزنی، بیل مکانیکی و امثال آن هم ظرفیت خوبی داریم و پیمانکاران حفاری کشور میتوانند بهراحتی تا ۲ هزار متر حفاری را برای همه این ۵ هزار معدن انجام دهند.
اما در زمینه زیرساختهایی که در اختیار دولت است، مانند تامین سوخت، با مشکلات زیادی روبهرو هستیم. بهطور مثال تامین گازوئیل بهویژه در برخی از مناطق مرزی بسیار دشوار است و به این ترتیب معلوم نیست چطور قرار است امکانات برای بهرهبرداری از این معادن تامین شود.
پایان پیام/ف
نظر شما