به گزارش پایگاه خبری آهننیوز، داستان معدنکاری چند شخصیت اصلی دارد. محیطزیست و منابع طبیعی، معدنکاران و معارضان محلی و منطقهای. بهنظر میآید پایان فقط زمانی خیر خواهد بود که هر سه ضلع این مثلث هماهنگی قابلقبولی با یکدیگر پیدا کنند، اما در حال حاضر ماجرا جریان دارد و هر روز فصل جدیدی از آن رونمایی میشود. در کنار مخالفان فعالیتهای معدنی برخی معتقدند فعال نشدن معادن خسارت سنگینی به صنایع وارد میکند.
معدنکاران که متهم ردیف اول آسیبهای زیستمحیطی معرفی میشوند معتقدند برای ادامه فعالیت در حوزه باید همزمان چند اتفاق رخ دهد.
نخست اینکه مقامات بلندپایه کشوری اعلام کنند که آیا معدنکاری از حوزههای مولد اقتصاد کشور است یا خیر و آیا ارادهای برای ادامه فعالیت این حوزه وجود دارد؟
اگر پاسخ مثبت است باید آنها را مورد حمایت قرار دهند و نسبت به تامین ابزار، زیرساختها و حمایت معنوی از آنها فعالتر ظاهر شوند.
معدنکاری و اشتغالزایی بدون حمایت، ماشینآلات، زیرساخت مناسب، فناوری روز و مشکلات ریز و درشت دیگر، بهکار با اعمال شاقه میماند و در نهایت انگشت اتهامات زیستمحیطی، تخریب، چپاولگری و امثال آن بهسوی فعالان این حوزه است.
از طرفی فعالیت در بخش معدن و صنایع معدنی، محرک توسعه و رشد اقتصادی است، با این وجود، آسیبهایی را به محیطزیست تحمیل میکند. این فعالیتها حتی میتواند به از بین رفتن پوششهای گیاهی و رشد بیابانزایی منتهی شود.
برای مقابله با اثرات محیطزیستی صنایع و کاهش آنها از یکسو انتظار میرود در تعیین محل احداث این صنایع دقتنظر کافی شود و از سوی دیگر، معادن و صنایع معدنی نسبت به طبیعت موظف و مسئول باشند.
با وجود اهمیت و اثرگذاری طبیعت بر زیست طبیعی ما در طول دهههای گذشته نسبت به این موضوع بیتوجهی شده، تا جاییکه حتی در روند احداث صنایع به موضوعات و اولویتهای آمایش سرزمین نیز توجه کافی نشده است.
این موضوع در حال حاضر از یکسو به چالشی جدی در مسیر تداوم فعالیت صنایع بدل شده و از سوی دیگر، حیات طبیعت ما را تحتتاثیر قرار داده است.
به همین دلیل در مطالعات آمایش سرزمین بهرهمندی از ذخایر معدنی و حتی احداث صنایع وابسته به معدن با هدف فرآوری این ذخایر و زنجیرههای بعدی تولید محصولات صنایع معدنی موردتوجه قرار گرفته است.
با این وجود، مطالعات یادشده هیچگاه در اولویت سیاستگذاران نبوده و اصلاح شرایط یادشده ضروری بهنظر میرسد.
پایان پیام/ ف
نظر شما