به گزارش آهن نیوز، ذوب آهن بهعنوان یک مجموعه دولتی و با تکنولوژی و فرهنگ اداری روسی که حجم اشتغال زیادی نسبت به استانداردها دارد، سالها بهعنوان یک کارخانه پیشتاز و محوری، نیازهای کشور را تامین میکرد. بعد از انقلاب اتفاقاتی افتاد که ذوبآهن وارد فشارهای خارج از استاندارد شد. یکی بحث جنگ بود که افراد به جبهه میرفتند و برمیگشتند و در آن شرایط نسبتی که یک کارخانه باید بین نیروی فنی خدماتی، پشتیبانی و خط مقدم داشته باشد، به هم خورد.
در حقیقت از سودآوری خارج شد اما چون پشتیبانی دولت را داشت، اوضاع خوب بود. بعد از جنگ مدیریتهایی حاکم شد که مسوولانه عمل نکردند و ذوب آهن دچار یک عقبماندگی شدید شد. محصولات واحدهای رقیب هم چون از روش تولیدی میدرکس "روشهای احیاء مستقیم" استفاده میکردند و از گاز با قیمت پایین یارانهدار استفاده میکردند، تفاوت قیمت زیادی با قیمت تمامشده ذوب آهن داشتند. بنا بر اطلاعات حدوداً ۵ سال پیش، ۴۰۰ تومان تفاوت قیمت هر کیلو تولید در ذوب آهن با فولادسازیهای دیگر بود. از طرفی بعضی از مدیران در دو مقطع با طرح توازنی که برای ذوب آهن اجرا کردند با توجه به طولانی شدن و ناتمام ماندن هزینه سنگینی روی دست ذوب آهن گذاشتند. تقریباً هزار میلیارد تومان و شاید چند صد میلیون دلار خرج آنها شد و هیچکدام در خط تولید نیامد. ذوب آهن، قسطهای اینها را میداد؛ اما از آنها بهرهای نمیگرفت. این یک مشکل برای ذوب آهن بود. مشکل دیگر، مازاد نیروی انسانی بود.
شاید بخشی از این نیرو را برای آموزش گرفته بودند برای توسعههایی که پیشبینی کرده بودند اما انجام نشده بود و نیرو هم چند سال آنجا بود و باعث شد ذوب آهن بدهیهای بسیار زیادی را متحمل شود. در حقیقت مثلاً ارزش روز ذوب آهن آن موقع ۶ هزار میلیارد تومان بود، اما ۶ هزار میلیارد تومان بدهی داشت. در بورس هم قیمت سهمش خیلی پایین بود و مطلوبیتی نداشت. از طرفی با توجه به نوسانات بازار بینالمللی، قیمت آهن فوقالعاده پایین آمده بود. یعنی تولید با قیمت بالا صورت میگرفت؛ اما در بازار مجبور بود به زیر قیمت تمامشده بفروشد. هر روز هم به بدهیهایش اضافه میشد. یک اشتباه استراتژیکی هم از طرف مسوولان مالی آن موقع شده بود که مثلاً ذوب آهن برای طرح توازن ۳ هزار میلیارد تومان وام گرفته بود و نتوانسته بود اقساط آنها را پرداخت کند و بنابراین برای سرمایه در گردش جاریاش هم بانکها وام نمیدادند و در لیست سیاه قرار گرفته بود.
بانکها برای رفع مشکل میگویند این وامهایی را که با ۱۵ درصد گرفتهاید، بهروز کنید. آنها هم برای این که مساله روزمرهشان را حل کنند وامهایی را که ۱۵ درصد و ۱۲ درصد بودند، را تبدیل به ۲۸ درصد میکردند و سودشان را روی بدهیها میآوردند و بدهیها متورم میشد و دوباره هزار میلیارد دیگر وام برای حل مشکلاتشان میگرفتند. در آن مقطع ذوب آهن تحت ماده ۱۴۱ بود و بانکها به آنها وام نمیدادند و از آن طرف هم بانکها طلبکار بودند و ذوب آهن هم مواد اولیه را نمیتوانست تأمین کند. از طرفی بخشی از مواد اولیهشان هم خارجی است. ما فهمیدیم که یکی از روشهایی که ذوب آهن میتواند از این حالت خارج شود، افزایش سرمایه از محل دارایی ذوب آهن است.
سرمایه ذوب آهن ۷۶۰ میلیارد تومان بود که با تغییر ۶۱۰۰ میلیارد شد. آن موقع سهم ذوب آهن هم ۷۰ تا یک تومانی بود. یعنی شما یک سهم ۷۰ تومانی داشتید با افزایش سرمایه ۸/ ۷ میشد؛ این یک تکان بود. وقتی سرمایه بالا رفت ذوب آهن از ماده ۱۴۱ خارج شد. بدهیها کم شد و بانکها ارتباط برقرار کردند و پول دادند. سهم در بازار شروع به حرکت کردن، کرد. سهم ۷۰ تومانی به ۳۰۰ تومان هم رسید. این باعث شد که کسانی که سهم ۷۰ تومانی داشتند، سهم آنان در سال ۱۳۹۲ و سال ۱۳۹۴ تقریباً حدود بیش از ۴۰ برابر شود.
از کتاب زبان ذوب؛ خاطره شفاهی احمد زمانی، کارگر فنی وقت ذوب آهن
انتهای پیام/
نظر شما