به گزارش خبرنگار آهن نیوز، ذوب آهن در ابتدا ساختاری روسی داشت و بهرغم همکاری خوب روسها، تکنولوژی بسیار قدیمی داشت و کار کردن با آن بسیار سخت بود؛ ولی در حال حاضر اگر یک بازدیدکننده متخصص به تولید فولاد از کارخانه ذوب آهن بازدید کند، به سختی خواهد توانست درباره روسی بودن ذوب آهن اظهارنظر کند و این به خاطر کار مداومی بوده که بهجهت توسعه و بهینهسازی در ذوب آهن انجام گرفته است.
در این گزارش به بخشی از خاطره شفاهی "محمدقلی زاهدی"، مدیر وقت اتوماسیون و ارتباطات ذوب آهن که در کتاب زبان ذوب به نگارش در آمده است می پردازیم .
در قسمتی که من انجام وظیفه میکردم، کارهای زیر انجام گرفته است:
۱- تبدیل کلیه باسکولهای ذوب آهن از فرم بسیار قدیمی الکترومکانیکی به سیستم جدید الکترونیکی که باعث دقت خیلی بهتر و خرابی خیلی کمتر شده است.
۲- تبدیل اکثر اندازهگیریهای سطح مخازن به سیستمهای جدید که در گذشته با اشعه رادیواکتیو اندازهگیری میشد و بسیار خطرناک بودند.
۳- اتومات کردن اکثر فرآیندهای تولیدی از جمله اندازهگیری و کنترل سطح ریختهگریهای مداوم. سیستمهای شارژ مواد، بهینهسازی سیستمهای سوخت در مشعلها و کنترل اتوماتیک آنها، سیستم اتوماتیک اعلام حریق با آدرس مشخص، بهینهسازی مرکز تلفن ذوب آهن و...
۴- احداث فیبر نوری در سراسر کارخانه و دسترسی آسانتر و باکیفیتتر به اینترنت در سالهای دهه ۸۰.
۵- تغییر وضعیت کلی دیسپاچر کل.
۶- تلاش در جهت تربیت پرسنل مجرب و با فرهنگ کاری بالا و احساس مسوولیت خیلی خوب و بهروز.
اوایل کارم، در قسمت فولادسازی بهصورت مامور کار میکردم. ریختهگریهای روسی که تکنولوژی خوبی هم نداشتند پاشنهآشیل ذوب آهن شده بود و مرتب هم حادثه داشتند. درباره یکی از حادثهها که خیلی شدید بود (آتشسوزی شده بود)، جلسه حادثه با حضور مدیرعامل وقت ذوب آهن برگزار شد. در جلسه اعلام شد که برای رفع عیب دو ماه وقت لازم است؛ ولی مدیر عامل اصرار داشتند ۴۰ روزه باید ریختهگری به تولید برگردد. بحث داغی برقرار بود. در همین لحظه مدیر ما که کمی دیر به جلسه آمده بود، وارد شد. سوختگی هم بیشتر مربوط به اتاق فرمان و دستگاههای اندازهگیری و اتوماسیون بود و به محض ورود، مدیر عامل از مدیر ما پرسید، چه قدر زمان لازم دارید تا ریختهگری وارد مدار تولید شود، مدیر ما گفت: دو هفته. همه زدند زیر خنده ولی مدیر عامل تشویق کرد. مدیر ما هم با تعصب تکرار کرد که در عرض دو هفته تحویل میدهم و جلسه با خوشحالی تمام شد. البته مسئول اصلی من بودم. به مدت دو هفته و شبانه روز در ذوب آهن ماندم و عصر روز دوازدهم ریختهگری ذوب گرفت و همه متعجب شدند و همه به مدیر ما میگفتند چه خوب شد به جلسه آمدید.
پایان پیام/ ف
نظر شما